فروخواندن. [ ف ُ خوا /خا دَ ] ( مص مرکب ) خواندن. قرائت کردن : بدو داد آن نامه پهلوان فروخواند آن خسرو خسروان.فردوسی.
فرو خواندن : خواندن . ( ( و هر ساعت فرو می خواند. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص97 ) .+ عکس و لینک