فروخت

/foruxt/

لغت نامه دهخدا

فروخت. [ ف ُ ] ( مص مرخم ، اِمص ) مقابل خرید و ابتیاع. فروش. بیع. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
پر از خورد و داد و خرید و فروخت
تو گفتی زمان چشم ایشان بدوخت.
فردوسی.
ز داد و دهش وز خرید و فروخت
تو گفتی همی شارسان برفروخت.
فردوسی.
هرکه بخواهد برگیرد و خرید و فروخت در میان چکار دارد؟ ( تذکرة الاولیاء عطار ). رجوع به فروختن شود.

فرهنگ فارسی

اسم مصدریامصدرمر م فروختن، فروش، مقابل خرید
۱ - فروش فروختن مقابل خرید . یا خرید و فروخت . خرید و فروش بیع و شری : اسباب خرید و فروخت مهیا داشتی .

فرهنگ معین

(فُ ) (مص مر. ) فروش ، فروختن . مق خرید.

فرهنگ عمید

فروختن، فروش.

پیشنهاد کاربران

واژه فروخت
معادل ابجد 1286
تعداد حروف 5
تلفظ foruxt
نقش دستوری بن گذشته
ترکیب ( اسم مصدر، بن ماضیِ فروختن ) [مقابلِ خرید] [قدیمی]
مختصات ( فُ ) ( مص مر. )
آواشناسی foruxt
الگوی تکیه WS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژه فروخت از ریشه ی واژه ی پهلوی فروختن است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇واژه فروختن
معادل ابجد 1336
تعداد حروف 6
تلفظ fa ( o ) ruxtan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: frōxtan] ‹فرختن›
مختصات ( فُ تَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا

معنی فروش
مخالف خرید
مترادف : چیزی را به کسی در ازای چیزی داد.
فروش
متضاد : خرید

بپرس