دیکشنری
مترجم
بپرس
فروخ
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فروخ. [ ف َرْ رو ] ( ع اِ )خوشه که رسیده و دانه بسته باشد. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع فرخ جوجه ها .
فرهنگ عمید
= فَرْخ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها