فروتنده

لغت نامه دهخدا

فروتنده. [ ف ُ ت َ دَ / دِ ] ( ص ) متعصر و فشرده شده. ( برهان ). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 258 شود.

پیشنهاد کاربران