فُروهُرّانیدن: بی نظم به حرکت درآوردن. بی هدف وبه شدت لگدمال کردن وبه دور وبر پهن وپاش کردن.
نمونه: وخرمنی خاک وکلوخ رابه زیر دست وپای اسب خود فرو هُرّانید ( کلیدر. ج۱۰ص۲۷۱۲ )
محمد جعفر نقوی
نمونه: وخرمنی خاک وکلوخ رابه زیر دست وپای اسب خود فرو هُرّانید ( کلیدر. ج۱۰ص۲۷۱۲ )
محمد جعفر نقوی