فرو لغزیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
لغزیدن و افتادن، افتادن در پی لغزش
نمونه:
بزودی دستمان برسد، قانون اسلامی سفت و سختی بیرون خواهیم داد که بر بنیاد آن، همه ی مردانی که پشت لب شان سبز شده باید روزانه ریش و پشم شان را آنچنان از ته بتراشند که چنانچه مگس روی چهره شان نشست، �بُکس و باد� کند و فرولغزد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/09/blog - post_52. html
نمونه:
بزودی دستمان برسد، قانون اسلامی سفت و سختی بیرون خواهیم داد که بر بنیاد آن، همه ی مردانی که پشت لب شان سبز شده باید روزانه ریش و پشم شان را آنچنان از ته بتراشند که چنانچه مگس روی چهره شان نشست، �بُکس و باد� کند و فرولغزد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/09/blog - post_52. html