مردمان با فرهنگ های سکایی ( انگلیسی: Scythian cultures ) ازجمله تیره های باستانی تاثیرگذار تاریخی بودند که ارزشمندی بسزا داشته اند امّا نحوهٔ پیشامدهای در تاریخ باستان به نحوی پیش رفت که درنهایت این قوم کهن در میان مردمان پیرامون خود مضمحل شدند و دیگر نشانی از آنها به جز اشارات پراکنده ای در کتب باستان باقی نماند؛ که همانا علّت اصلی این امر را باید در ویژگی سرشتی قوم سکاها یعنی بیابان گردی و عدم توطّن، دید. ارّابه های سرپوشیده سکاها به منزله خانک همیشگی آنها بوده است و مردان سکایی که، پیوسته به این سو و آن سو می تاختند، شب هنگام برای زیستن به ارّابه های خود بازمی گشتند. قوم سکایی، نهایت با باشندگان سرزمین هایی که در آنها بودن داشتند، درآمیختند. فعل وانفعالاتی در شرق فلات ایران به شکل آمیزش اندک اندکی و درنهایت به یک پارچگی ماساژت های سکا و ترک ها انجامید، و در ناحیه زرنگ و میان پهنه ایران نیز، درهم آمیختن پارت ها و طایفه «سکاهای هوم نوش» روی داد. تیراندازی و کمانداری بر روی اسب از ابتکارات و ویژگی های بنیادین سکاها و فرهنگ سکایی به شمارمی رفت.
... [مشاهده متن کامل]
واژهٔ یونانی برابر با سکا، " skuthai " به معنی "پیاله" ( مانند پیالهٔ آب ) است و از قول هرودوت آمده است که «سکاها همواره همراه خود پیاله ای داشته اند»، معانی دیگری نیز مانند "سگ" برای این نام در منابع ایران شناسی قید شده است. سکاها صرف نظر از محلی که در آن جای می گرفتند، اوصاف مشترکی داشتند که فرهنگ مشترک همهٔ آنها به شمار می رفت و همین رفتارها بود که این قوم پخش شده در صفحات گسترده جغرافیایی را زیر عنوان مشترک «سکایی» قرار می دهد. آثار هنری کشف شده از گورستان های پهنه جغرافیایی بسیار وسیع و گستردهٔ سکاها، همگی نشان گر از گونه ای همبستگی فرهنگی میان این تیره های گوناگون است؛ از این رو تصوّر منشأ یکی نژادی بر همه آنها دارای توجیهات منطقی و علمی و مستند است. شاخصهٔ این قوم، مهارت در کمانداری بوده است و آیین نبرد سگاها که بر پایهٔ جنگ وگریز و فریب طرف مقابل بوده است.
شیوه زندگی سگاها مبتنی بر سپاهیان و قشونی بیابان گرد و در تاخت وتاز همیشگی بوده و اسب جزء جدانشدنی از زندگی قوم سکا ( یا سگزی ) به شمار می رفته است. آنها جزء نخستین مردمانی بودند که به رام کردن و پرورش اسب پرداختند و آیین نبرد و به ویژه تیراندازی و کمانداری بر روی اسب نیز از ابتکارات این قوم به شمارمی رود. رایزنی رستم با اسب خود ( رخش ) و نقش تعیین کننده اسب در نبرد با دیوان، دقیقاً نشانه و نمونه ای از جایگاه برجسته اسب در میان مردمان سکایی است. در داستان های شاهنامه فردوسی پیروزی های رستم وابسته به فراست و توانایی اسبش است و مرگ او زمانی فرامی رسد که به وضعیت اسبش بی اعتنایی می کند.



... [مشاهده متن کامل]
واژهٔ یونانی برابر با سکا، " skuthai " به معنی "پیاله" ( مانند پیالهٔ آب ) است و از قول هرودوت آمده است که «سکاها همواره همراه خود پیاله ای داشته اند»، معانی دیگری نیز مانند "سگ" برای این نام در منابع ایران شناسی قید شده است. سکاها صرف نظر از محلی که در آن جای می گرفتند، اوصاف مشترکی داشتند که فرهنگ مشترک همهٔ آنها به شمار می رفت و همین رفتارها بود که این قوم پخش شده در صفحات گسترده جغرافیایی را زیر عنوان مشترک «سکایی» قرار می دهد. آثار هنری کشف شده از گورستان های پهنه جغرافیایی بسیار وسیع و گستردهٔ سکاها، همگی نشان گر از گونه ای همبستگی فرهنگی میان این تیره های گوناگون است؛ از این رو تصوّر منشأ یکی نژادی بر همه آنها دارای توجیهات منطقی و علمی و مستند است. شاخصهٔ این قوم، مهارت در کمانداری بوده است و آیین نبرد سگاها که بر پایهٔ جنگ وگریز و فریب طرف مقابل بوده است.
شیوه زندگی سگاها مبتنی بر سپاهیان و قشونی بیابان گرد و در تاخت وتاز همیشگی بوده و اسب جزء جدانشدنی از زندگی قوم سکا ( یا سگزی ) به شمار می رفته است. آنها جزء نخستین مردمانی بودند که به رام کردن و پرورش اسب پرداختند و آیین نبرد و به ویژه تیراندازی و کمانداری بر روی اسب نیز از ابتکارات این قوم به شمارمی رود. رایزنی رستم با اسب خود ( رخش ) و نقش تعیین کننده اسب در نبرد با دیوان، دقیقاً نشانه و نمونه ای از جایگاه برجسته اسب در میان مردمان سکایی است. در داستان های شاهنامه فردوسی پیروزی های رستم وابسته به فراست و توانایی اسبش است و مرگ او زمانی فرامی رسد که به وضعیت اسبش بی اعتنایی می کند.


