فرهذ. [ ف ُ هَُ / ف َ هََ ] ( ع ص ) مرد گرداندام درشت شتاب زده. || مرد نازک پرگوشت. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) بچه شیر. ( آنندراج ). و این لغت عمانی است. ( اقرب الموارد ). || ( ص ) کودک پرگوشت خوب صورت. فرهود. ( آنندراج ). الغلام الممتلی الحسن. ( اقرب الموارد ).فرهذ. [ ف َ هَُ ] ( ع ص ) فرهود. کودک پرگوشت خوب صورت. ( آنندراج ).