دکتر کزازی در مورد واژه ی " فرّه " می نویسد : ( ( فرّه در پهلوی در ریخت خورّه xwarrah بکار می رفته است . واژه ی پهلوی از خوَرْنَه اوستایی بر آمده است و " فرّه " و " فر " در پارسی ، از ریخت پارسی باستان واژه : فَرْنه . بجز دو ریخت " فَرّهْ " farrah و " فر " ، این واژه در در پارسی در ریخت " فرّه " farra نیز کاربرد یافته است . اما در شاهنامه ریخت ِ هیی ِ واژه ( farrah ) به کار برده می شود . زیرا ریخت پساوندی آن ، در این نامه ی باستان ، فرّهی است : فَرّه / ی
... [مشاهده متن کامل]
فرّه ی ایزدی نیروی معنوی و خجسته است، نگهبان پادشاهان و پهلوانان ایرانی، که فرمانروایی بر ایرانشهر در گرو آن نهاده شده است . هیچ فرمانروایی نمی تواند ، بی پشتیبانی و یاوری فر ، به داد و درست بر ایران فرمان براند . فرمانروایان بی بهره از فر، چون دهاک ماردوش، " ساسْتارانی " مردمْ اَوْبارند و خودکامگانی سیاهْنامه که این سرزمین سپندو اهورایی را به سیاهی و تباهی در می اندازند و به ددی و بدی دچار می آورند . فر جز به دادگستران و مردم دوستان و مزدا پرستان نمی توانند پیوست ، بیدادیان گجسته کیش هرگز بدان دست نمی توانند یافت. نمونه را ، افراسیاب تورانی فراوان کوشید که فر را به چنگ آورد ؛اما همواره ناکام ماند و تلاش های بسیارش نافرجام .
در اوستا ، از سه گونه فر سخن رفته است :نخست فرّآریایی ( اَئیریانِمْ خوَرِنو ) ؛دودیگر "فر کیانی" ( کِوائم خوَرِنو ) ؛ سه دیگر " فرّ زرتشت". بر پایه باور شناسی کهن، فر به راستی از "فرهمند "می تافته است و چنبری رخشان را بر گرد چهره ی وی پدید می آورده است . هانری کربن بر آن است که این چنبر رخشان یا "هاله اثیری" از ایران به دیگر کشورها برده شده است و چهره ی خندان و قدّیسان را آراسته است. . . ) )
( ( دوتا می شدندی بر تخت اوی
از آن بر شده فرّه و بخت اوی. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 236. )
فره در اصل به معنی نور ، آتش ، و روشنایی است . واژه ی Fire که در زبان های انگلیسی و اروپایی به معنی آتش است با این کلمه سنجیدنی است ( نگارنده ) .
نور زرد رنگی که در عکس ها به دور سر امامان و پیامبران کشیده می شود و مثل ماه زرد رنگ دور سر آنها رسم می شود از همان فره ی ایزدی ایرانیان قدیم گرفته شده است. ( نگارنده )
... [مشاهده متن کامل]
فرّه ی ایزدی نیروی معنوی و خجسته است، نگهبان پادشاهان و پهلوانان ایرانی، که فرمانروایی بر ایرانشهر در گرو آن نهاده شده است . هیچ فرمانروایی نمی تواند ، بی پشتیبانی و یاوری فر ، به داد و درست بر ایران فرمان براند . فرمانروایان بی بهره از فر، چون دهاک ماردوش، " ساسْتارانی " مردمْ اَوْبارند و خودکامگانی سیاهْنامه که این سرزمین سپندو اهورایی را به سیاهی و تباهی در می اندازند و به ددی و بدی دچار می آورند . فر جز به دادگستران و مردم دوستان و مزدا پرستان نمی توانند پیوست ، بیدادیان گجسته کیش هرگز بدان دست نمی توانند یافت. نمونه را ، افراسیاب تورانی فراوان کوشید که فر را به چنگ آورد ؛اما همواره ناکام ماند و تلاش های بسیارش نافرجام .
در اوستا ، از سه گونه فر سخن رفته است :نخست فرّآریایی ( اَئیریانِمْ خوَرِنو ) ؛دودیگر "فر کیانی" ( کِوائم خوَرِنو ) ؛ سه دیگر " فرّ زرتشت". بر پایه باور شناسی کهن، فر به راستی از "فرهمند "می تافته است و چنبری رخشان را بر گرد چهره ی وی پدید می آورده است . هانری کربن بر آن است که این چنبر رخشان یا "هاله اثیری" از ایران به دیگر کشورها برده شده است و چهره ی خندان و قدّیسان را آراسته است. . . ) )
( ( دوتا می شدندی بر تخت اوی
از آن بر شده فرّه و بخت اوی. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 236. )
فره در اصل به معنی نور ، آتش ، و روشنایی است . واژه ی Fire که در زبان های انگلیسی و اروپایی به معنی آتش است با این کلمه سنجیدنی است ( نگارنده ) .
نور زرد رنگی که در عکس ها به دور سر امامان و پیامبران کشیده می شود و مثل ماه زرد رنگ دور سر آنها رسم می شود از همان فره ی ایزدی ایرانیان قدیم گرفته شده است. ( نگارنده )
... [مشاهده متن کامل]