فرنبغ

لغت نامه دهخدا

فرنبغ. [ ف َ رَم ْب َ ] ( اِخ ) از: فر ( به معنی شکوه ) + بغ ( به معنی خدا ). نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش شکوه خدایی است. محل این آتشکده کاریان فارس بوده است. ( از خرده اوستا ص 139 ). رجوع به آذرفرنبغ شود.

فرهنگ فارسی

مرکب از فر و بغ . نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش و شکوه خدایی .

پیشنهاد کاربران

فرنبغ = فرنه بغ - فرنه =خورنه - مانند زر زری زرانَه زَرَنَه = فری فری فرانه فرنه = فرنه بغ درخشش فرهی خدا است
بسیاری سرانه و ترانه روانه را سرَنَه و ترنََه روَنهَ و این برابر با پارسی هخامنشی است و پهلوی و درست است مانند زریک زر داریوش که انرا زرنه و زریک میگغتند زریک و زرنه چون زرین و زرانه
فَرْنْبَغ نام پدید آورنده و مولفکتاب بُنْدَهِشْن یا بُنْدَهِش است.

بپرس