فرنایش

پیشنهاد کاربران

فرَنودَن ( فرَنای - ) : دلیل آوردن
فرَناییدَن ( فرَنای - ) : دلیل آوردن
فرَنایدار: دلیل آوردنی
فرَنایین: دلیل آوردنی
فرَنودار: دلیل آورنده
فرَنایاک یا فرَنایاگ: دلیل آورنده
فرَنایان: دلیل آورنده
...
[مشاهده متن کامل]

فرَناییشن: دلیل آوردن
فرَناییشنیک یا فرَناییشنیگ: دلیل آورنده؛ دلیل آوردنی؛ بسته به دلیل آوردن
فرَنایَک یا فرَنایَگ: دلیل آورنده؛ ابزاری برای دلیل آوردن، دلیل، مدرک، سند
فرَنایینَک یا فرَنایینُگ: ابزاری برای دلیل آوردن
پَدیشفرَنای: ابزاری برای دلیل آوردن
فرَناییدَک یا فرَناییدَگ: دلیل آورده؛ دلیل آورده شده
فرَنود: دلیل آورد؛ دلیل آورده؛ دلیل آورده شده
فرَنودَک یا فرَنودَگ؛ دلیل آورده؛ دلیل آورده شده
اگرچه من در اینجا دلیل آوردن را بسان چیم این کَرد ( فعل ) نوشته ام، ولی در زبان پهلوی یک واژه با نمای یکسان می تواند چیم های گوناگونی با ریشه های ناهمگون و یا همگون داشته باشد.

استدلال.
آخر کدام، ادای احترام یا استدلال؟
فرنایش : استدلال، دلیل
برابر پارسی واژه تازی ( ادای احترام )
فرنایش برای ادای احترام
استدلال، دلیل آوری