فرناباذ

لغت نامه دهخدا

فرناباذ. [ ف َ ] ( اِخ ) قریه بزرگ وآبادانی است در پنج فرسخی مرو. ( از معجم البلدان ).

فرناباذ. [ ف ِ ]( اِخ ) نام یکی از سرداران بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی است که در نبرد ایران برای تسخیر مصر در زمان پادشاه مذکور فرماندهی کل سپاه را داشته است. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1132 به بعد شود.

فرناباذ. [ ف ِ ] ( اِخ ) یکی از بزرگان ایران است که ظاهراً معاصر اردشیر اول هخامنشی معروف به اردشیر درازدست و پسرش به نام فرناس از نزدیکان این پادشاه بوده است. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 943 شود.

فرهنگ فارسی

فرناباد والی آسیای صغیر در زمان اردشیر دوم هخامنشی ( ۳۵۹ ۴٠۵ ق م . ) . سیلیداس سردار سدمونی به آسیای صغیر حمله برد و با فرناباذ و دیگر حکام ایرانی جنگید ولی در پایان متارکه کردند . سپس آژزیس سدمونی بایالت فرناباذ حمله کرد و چند شهر را متصرف شد ولی او را باسپارت احضار کردند
یکی از بزرگان ایران است که ظاهرا معاصر اردشیر اول هخامنشی معروف به اردشیر دراز دست و پسرش به نام فرناس از نزدیکان این پادشاه بوده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس