فرموش شدن. [ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از یاد رفتن. فراموش شدن : با لذت طعنه تو دل رافرموش شد آرزوی مرهم.خاقانی.رجوع به فرموش و فرمش شود.