اگر بگروی تو به روز حساب
مفرمای درویش را شایگان.
شهید بلخی.
نزد آن شاه جهان کردش پیام دارویی فرمای زامهران به نام.
رودکی.
چنین گفت هارون مرا روز مرگ مفرمای هیچ آدمی را مجرگ.
بوشکور.
سبک باش تا کار فرمایمت سبک وار هر جای بستایمت.
منطقی رازی.
بت اندر شبستان فرستاد شاه بفرمود تا برنشیند به گاه.
فردوسی.
به خیره همی جنگ فرمایدم بترسم که سوگند بگزایدم.
فردوسی.
بفرمود کو را به هنگام خواب از آن جایگه افکنند اندر آب.
فردوسی.
در خمار می دوشینه ام ای نیک حبیب خون انگور دوسالیم بفرموده طبیب.
منوچهری.
مکن بد با کس و کس را مفرمای به نام نیک گیتی را بیارای.
( ویس و رامین ).
نامه ها فرمود سوی سپهسالار غازی و سوی قضاة و... ( تاریخ بیهقی ). اگر بفرمایی نزدیک وی روم. ( تاریخ بیهقی ). از این چه خداوند فرمود و این نواخت تازه که ارزانی داشت سخت شادمانه شد. ( تاریخ بیهقی ).همه روز فرمایشان دار و برد
سواری و شور و سلیح و نبرد.
اسدی.
دیوت از راه ببرده ست مفرمای هلاتات زیر شجر گوز بسوزند سپند.
ناصرخسرو.
دانی که خداوند نفرمود بجز حق حق گوی و حق اندیش و حق آغاز و حق آور.
ناصرخسرو.
این هر سه را در وقت سیاست فرمودندی. ( نوروزنامه ).که فرمایدت کآشنای خسان شو؟
که گوید که هرای زر بر خر افکن ؟
خاقانی.
چو شه بشنید قول انجمن راطلب فرمود کردن کوهکن را.
نظامی.
بفرمود اسب را زین برنهادن صبا را مهد زرین برنهادن.
نظامی.
چو روزی چند از عشرت برآسودچو سیر آمد ز عشرت کوچ فرمود.
نظامی.
به خردان مفرمای کاردرشت که سندان نشاید شکستن به مشت.
سعدی.
هر آنکست که به آزار خلق فرمایدعدوی مملکت است آن به کشتنش فرمای.
سعدی.
دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپرورد. ( گلستان ).بیشتر بخوانید ...