فرمانفرما
/farmAnfarmA/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرمان دهنده، امرکننده، آمر، حاکم
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] فرمانفرما (ابهام زدایی). فرمانفرما ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • عبدالحسین میرزا فرمانفرما، یکی از حاکمان دربار قاجار در تبریز و ارومیه و خوی• فیروز میرزا فرمانفرما، از وزرای دربار احمد شاه قاجار
...
...
wikifeqh: فرمانفرما
مترادف ها
فرمانده، رئیس، ضابط، تخماق، فرمانفرما، فرمانروا، سر کرده
رئیس، خط، فرمانفرما، فرمانروا، سر کرده، سایس، خط کش، حکمران
مافوق، فرمانفرما، شخص بالاتر
فرمانفرما، خسرو، امپراتور
فرمانفرما، استاندار، حاکم کل، فرماندار کل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید