فرمان رسیدن

لغت نامه دهخدا

فرمان رسیدن. [ ف َ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) کنایت از اجل مقدر رسیدن. ( آنندراج ) :
دوست رضا میدهد از سر جان خاستن
عذر میار ای حسن خیز که فرمان رسید.
حسن دهلوی.
رجوع به فرمان شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - ابلاغ حکم از طرف بزرگی به کوچکتر ۲ - رسیدن اجل مقدر .

فرهنگ معین

( ~ . رِ دَ ) (مص ل . ) ۱ - رسیدن حکم و دستور. ۲ - مجازاً: رسیدن وقت مرگ .

پیشنهاد کاربران

بپرس