فرمان ران. [ ف َ ] ( نف مرکب ) آنکه فرمان براند و حکم او را دیگران گردن نهند : عید تو فرخ و ایام تو ماننده عیدخلق فرمان بر و تو بر همگان فرمان ران.فرخی.ز قدرت درگذر قدرت قضا راست تو فرمان رانی و فرمان خدا راست.نظامی.رجوع به فرمان شود.