فرقه وجود عالی ( فرانسوی: Culte de l'Être suprême ) شکلی از دادباوری بود که توسط ماکسیمیلیان روبسپیر در طول انقلاب فرانسه در این کشور تأسیس شد. قرار بود این مذهب به دین رسمی جمهوری تازه تأسیس فرانسه تبدیل شود و جایگزینی برای مذهب کاتولیک رومی و رقیب آن، فرقه عقل، شود. این مذهب پس از سقوط روبسپیر بدون پشتیبانی باقی ماند و به طور رسمی توسط کنسول اول ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۰۲ ممنوع شد.
... [مشاهده متن کامل]
انقلاب فرانسه تغییرات بنیادی زیادی را در فرانسه ایجاد کرده بود، اما یکی از اساسی ترین تغییرات برای ملتی تا آن زمان کاتولیک بودند، رد مذهب به صورت رسمی بود. اولین مکتب فکری سازمان یافته اصلی جدید تحت نام چتر فرقه عقل ظهور کرد. فرقه عقل که توسط رادیکال هایی مانند ژاک هربرت و آنتوان فرانسوا مومورو حمایت می شد، آمیزه ای از دیدگاه های عمدتاً الحادی را به یک فلسفه انسان محور تقطیر کرد. هیچ خدایی در فرقه عقل پرستش نمی شد - اصل راهنما وقف به مفهوم انتزاعی خود عقل بود.
رد تمام خداها ماکسیمیلین روبسپیر را وحشت زده کرد. هرچند او ستایشگر مذهب کاتولیک نبود، اما علاقه خاصی هم به بی خدایی نداشت. او فکر می کرد که اعتقاد به موجودی برتر برای نظم اجتماعی مهم است و همواره از ولتر نقل می کرد: «اگر خدا وجود نداشت، لازم بود او را اختراع کنیم». از نظر او، اهانت های فلسفی فرقه عقل با «صحنه های مفتضحانه» و «بالماسکه های وحشیانه» منسوب به عمل آن ترکیب شد. در اواخر سال ۱۷۹۳، روبسپیر نکوهش آتشین فرقه عقل و طرفداران آن را ارائه کرد و به ارائه دیدگاه خود از مذهب انقلابی مناسب پرداخت. فرقه وجود عالی که تقریباً به طور کامل توسط روبسپیر ابداع شد، توسط کنوانسیون ملی در ۷ می ۱۷۹۴ به عنوان مذهب مدنی فرانسه مجاز شد.
روبسپیر معتقد بود که عقل وسیله ای برای رسیدن به هدف است و تنها هدف فضیلت است. او در پی آن بود که فراتر از دئیسم ساده ( که طرفداران آن اغلب آن را ولتر توصیف می کنند ) به یک ارادت جدید و به نظر او عقلانی تر به الوهیت حرکت کند. اصول اولیه کیش حق تعالی اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی روح انسان بود. گرچه این باورها با آموزه مسیحیت ناسازگار نبودند، اما در خدمت معنای کامل روبسپیر قرار گرفتند، که نوعی فضیلت مدنی و عمومی بود که او به یونانیان و رومی ها نسبت می داد. این نوع فضیلت تنها از طریق وفاداری فعال به آزادی و دموکراسی حاصل می شود. او گفت که اعتقاد به یک خدای زنده و قوانین اخلاقی بالاتر، «یادآوری دایمی عدالت» است و بنابراین برای یک جامعه جمهوری خواه ضروری است.



... [مشاهده متن کامل]
انقلاب فرانسه تغییرات بنیادی زیادی را در فرانسه ایجاد کرده بود، اما یکی از اساسی ترین تغییرات برای ملتی تا آن زمان کاتولیک بودند، رد مذهب به صورت رسمی بود. اولین مکتب فکری سازمان یافته اصلی جدید تحت نام چتر فرقه عقل ظهور کرد. فرقه عقل که توسط رادیکال هایی مانند ژاک هربرت و آنتوان فرانسوا مومورو حمایت می شد، آمیزه ای از دیدگاه های عمدتاً الحادی را به یک فلسفه انسان محور تقطیر کرد. هیچ خدایی در فرقه عقل پرستش نمی شد - اصل راهنما وقف به مفهوم انتزاعی خود عقل بود.
رد تمام خداها ماکسیمیلین روبسپیر را وحشت زده کرد. هرچند او ستایشگر مذهب کاتولیک نبود، اما علاقه خاصی هم به بی خدایی نداشت. او فکر می کرد که اعتقاد به موجودی برتر برای نظم اجتماعی مهم است و همواره از ولتر نقل می کرد: «اگر خدا وجود نداشت، لازم بود او را اختراع کنیم». از نظر او، اهانت های فلسفی فرقه عقل با «صحنه های مفتضحانه» و «بالماسکه های وحشیانه» منسوب به عمل آن ترکیب شد. در اواخر سال ۱۷۹۳، روبسپیر نکوهش آتشین فرقه عقل و طرفداران آن را ارائه کرد و به ارائه دیدگاه خود از مذهب انقلابی مناسب پرداخت. فرقه وجود عالی که تقریباً به طور کامل توسط روبسپیر ابداع شد، توسط کنوانسیون ملی در ۷ می ۱۷۹۴ به عنوان مذهب مدنی فرانسه مجاز شد.
روبسپیر معتقد بود که عقل وسیله ای برای رسیدن به هدف است و تنها هدف فضیلت است. او در پی آن بود که فراتر از دئیسم ساده ( که طرفداران آن اغلب آن را ولتر توصیف می کنند ) به یک ارادت جدید و به نظر او عقلانی تر به الوهیت حرکت کند. اصول اولیه کیش حق تعالی اعتقاد به وجود خدا و جاودانگی روح انسان بود. گرچه این باورها با آموزه مسیحیت ناسازگار نبودند، اما در خدمت معنای کامل روبسپیر قرار گرفتند، که نوعی فضیلت مدنی و عمومی بود که او به یونانیان و رومی ها نسبت می داد. این نوع فضیلت تنها از طریق وفاداری فعال به آزادی و دموکراسی حاصل می شود. او گفت که اعتقاد به یک خدای زنده و قوانین اخلاقی بالاتر، «یادآوری دایمی عدالت» است و بنابراین برای یک جامعه جمهوری خواه ضروری است.


