فرفوز. [ ف َ ] ( اِ ) فرفور. با زاء منقوط و غیرمنقوط تیهو باشد. ( فهرست مخزن الادویه ). تیهو بود. ( اسدی ). همان فرفور است که تیهو باشد و آن مرغی است شبیه به کبک. ( برهان ). مصحف فرفور است به راء مهمله. ( از حاشیه برهان چ معین ) : ای که من بازم وتو فرفوزی من چو شاهینم و تو مرغابی.
امیرمعزی.
فرهنگ فارسی
فرفور . بازائ منقوط و غیر منقوط تیهو باشد . همان فرفور است که تیهو باشد و آن مرغی است شبیه به کبک .