فرغوک

لغت نامه دهخدا

فرغوک. [ ف َ ] ( ص ) خاموش و تن زده. ( آنندراج ) ( برهان ). || ( اِ ) تأخیر و تکاسل و کاهلی در کارها را نیز گویند. ( برهان ). مصحف فرغول است. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به فرغول شود.

پیشنهاد کاربران