فرطاس

لغت نامه دهخدا

فرطاس. [ ف ِ ] ( ع ص ) پهن هرچه باشد. ( منتهی الارب ). عریض. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) سر نره سطبر و درشت. ج ، فراطیس. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس