فرضه نعم

لغت نامه دهخدا

( فرضة نعم ) فرضة نعم. [ ف ُ ض َ ت ُ ن ُ ] ( اِخ ) بر ساحل فرات است و ابن کلبی گوید: به نام حسان بن تبع اسعد ابی کرب حمیری که او را «نُعْم » میخواندند، نامیده شد. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

بر ساحل فرات است و ابن کلبی گوید : به نام حسان بن تبع اسعد ابی کرب حمیری که او را نعم می خواندند نامیده شد .

پیشنهاد کاربران

بپرس