فرشی

/farSi/

لغت نامه دهخدا

فرشی. [ ف َ] ( ص نسبی ) در تداول فارسی زبانان ، زمینی. ارضی. مقابل عرشی. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرش شود.

فرشی. [ ف َ ] ( اِ ) نوعی از چپق. ( ناظم الاطباء ).

فرشی. [ ف ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرش. ( سمعانی ).

فرشی. [ ف ُ ] ( اِخ ) حسن بن حسین بن عتیق ، مکنی به ابومحمد. از احمدبن حسن المقری روایت کند و ابوالقاسم سعدبن علی زنجانی و جز او را از وی روایت است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 206 ).

فرهنگ فارسی

حسن بن حسین بن عتیق مکنی به ابو محمد از احمد بن حسن المقری روایت کند و ابوالقاسم سعد بن علی زنجانی و جز او را از وی روایت است .

دانشنامه عمومی

فرشی ( انگلیسی: Freshii ) شرکت رستوران های زنجیره ای کانادایی است، که در سال ۲۰۰۵ تأسیس شد.
عکس فرشی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

در زبان اوستایی به ( پرسیدن ) ، ( فرَشی :frashi ) نیز می گفتند.
واژه اوستاییِ ( فرَشی ) با واژه یِ آلمانی ( Frage ) به چمِ ( پرسش ) و کارواژه ی ( fragen ) به چم ( پرسیدن ) از یک ریشه می باشد.
فرشی

بپرس