دیکشنری
مترجم
بپرس
فرشحی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
فرشحی. [ ف َ ش َ حا ] ( ع مص ) فرشحة. رجوع به تمام معانی فرشحة شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک