فرشتگی

/fereStegi/

لغت نامه دهخدا

فرشتگی. [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) مَلَک بودن.مقام مَلَک. فرشته بودن [ : دبیری ] مردم را از مردمی به درجه فرشتگی رساند و دیو را از دیوی به مردمی رساند. ( نوروزنامه ). رجوع به فرشته شود.

فرهنگ فارسی

فرشته بودن ملک بودن : او به منزلت فرشتگی رسیده باشد و او خلیفت خدا باشد اندر زمین .

پیشنهاد کاربران

بپرس