دیکشنری
مترجم
بپرس
فرسوده کردن
معنی انگلیسی
:
fag
,
jade
,
weary
,
frazzle
,
tucker
دنبال کنید
مترادف ها
wear out
(فعل)
فرسودن، کهنه و فرسوده شدن، فرسوده کردن، کاملا خسته کردن، از پا دراوردن و مطیع کردن
فارسی به عربی
ثرید ، إجهادٌ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها