فرس اعظم

/farase~a~zam/

لغت نامه دهخدا

فرس اعظم. [ ف َ رَ س ِ اَ ظَ ] ( اِخ ) یکی از صورشمالی فلک که به شکل اسبی توهم شده و یکصد و چند ستاره در آن رصد شده که سه از قدر دوم و سه از قدر سوم است. سرةالفرس و منکب یا ساعدالفرس و متن الفرس و مرکب الفرس و جنب الفرس و ضاح الفرس از جمله ستارگان این صورت است و صورت اسب را کلان و فرس ثانی نیز نامند. ( از یادداشت به خط مؤلف ). آن را بر مثال اسبی توهم کرده اند که آن را سر و دو دست و کفل و دو پای نبود و این صورت را بیست کوکب است. ( یادداشت به خط مؤلف ازجهان دانش ). ابوریحان نام دو صورت از صور شمالی فلک را فرس نویسد و چنین آرد: صورت هژدهم فرس اول ای اسب نخستین همچون سر اسبی تا گردنگاه او و از بهر این او را گه گاه پاره اسب خوانند و صورت نوزدهم فرس ثانی ای اسب دوم و آن چون نیمه پیشین اسب است با دو پر، و پای ندارد زیرا که نیمه زیرینش بریده است چون گاو که به صورتهای بروج گفتیم. ( التفهیم صص 92-93 ).

فرهنگ فارسی

یکی از صور شمالی فلک که بشکل اسبی توهم شده است و یکصد و چند ستاره در آن رصد گردیده که سه از قدر دوم و سه از قدر سوم است .
یکی از صور شمالی فلک که به شکل اسبی توهم شده و یکصد و چند ستاره در آن رصد شده است .

فرهنگستان زبان و ادب

{Pegasus, Peg, Winged Horse} [نجوم] هفتمین صورت فلکی بزرگ در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل اسبی بال دار تصور می شود

دانشنامه آزاد فارسی

فَرَس اعظم
رجوع شود به:اسب بال دار

پیشنهاد کاربران

بپرس