فرزی
/ferzi/
مترادف فرزی: تردستی، جلادت، چابکی، چالاکی، شطارت
متضاد فرزی: کندی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرزی. [ ف ِ ] ( حامص ) سرعت. ( یادداشت به خط مؤلف ). || چابکی. چالاکی. چستی. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
سرعت . چستی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
سرعت، فرزی
پیشنهاد کاربران
فر یعنی شکوه و عظمت
زی یعنی زیستن زندگی کردن وفرزی یعنی باشکوه زیستن
زی یعنی زیستن زندگی کردن وفرزی یعنی باشکوه زیستن
فرح بخش زیستن، شاد زیستن
فرزی از یک کلمه دو سیلابی تشکیل شده فر. به معنی خوب وخوش زی به معنی زندگی است فرزی به معنی زندگی زیبا وشاد