فرزل

لغت نامه دهخدا

فرزل. [ ف ِ زِ ] ( ع اِ ) قید و گاز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || مقراض آهنگران. ( منتهی الارب ). مقراضی که حداد بدان آهن برد. ( اقرب الموارد ).

فرزل. [ ف ُ زُ ] ( ع ص ) درشت و تندار. ( آنندراج ). رجل فرزل ؛ مرد درشت تندار. ( منتهی الارب ). الرجل الضخم. ابن سیده گوید ثابت نیست. ( از اقرب الموارد ).

فرزل. [ ف َ زَ ] ( اِخ ) از نواحی معرةالنعمان در علاةو علاة کوره ای از کوره های آن است. ( معجم البلدان ).

فرزل. [ ف َ زَ ] ( اِخ ) از قراء بعلبک و قریه بزرگ و باصفایی است در بن کوه غربی آن.مویز جوزانی در این مکان یافت شود و ملبنی که از شیر بز و جوز و جز آن سازند و آن را جِلدالفرس گویند مخصوص بدانجاست. و در آن قومی است معروف به بنی رجاء ورؤسای آنها به جوانمردی و میهمان نوازی و تجمل ظاهردر لباس و اکل و شرب شهرت دارند. ( معجم البلدان ).

دانشنامه عمومی

فرزل ( به عربی: فرزل ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان زحله واقع شده است. [ ۱] فرزل ۱٬۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس فرزل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس