فردر. [ ف َ دَ ] ( اِ مرکب ) چوب بزرگ گنده ای باشد که در پس در کوچه نهند تا در گشوده نگردد. ( برهان ). فرادر. فردره. ( حاشیه برهان چ معین ). فرادر. فروند. فداوند. فردروند.فردرد. فردره. فدوند. رجوع به فدوند و فدرنگ شود.
فرهنگ معین
(فَ رْ دَ ) (اِ. ) = فردرد: چوبی که پشت در می انداختند تا در باز نشود.
فرهنگ عمید
چوبی که برای جلوگیری از باز شدن در، پشت آن قرار می دادند، کلون.