فرخور

لغت نامه دهخدا

فرخور. [ ف َ خوَرْ / خُرْ /خو ] ( اِ ) گذرگاه آب. || بچه تیهو را گویند و آن پرنده ای است کوچکتر از کبک. ( برهان ). بچه تیهو باشد. ( فهرست مخزن الادویه ). از این بیت بوشکور چنین برمی آید که خود تیهوست نه بچه او :
من بچه فرخورم و او باز سپید است
با باز کجا تاب برد بچه فرخور.
رجوع به فرحور ( با حاء حطی ) شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس