فرخاری. [ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرخار. ( یادداشت به خط مؤلف ) : برخوردن تو باشد از دولت و از نعمت از مجلس شاهانه از لعبت فرخاری.منوچهری.چو بت ز کعبه نگونسار بر زمین افتندبه پیش قبله رویت بتان فرخاری.سعدی.رجوع به فرخار شود.