فرجود


معنی انگلیسی:
marvel, miracle, phenomenal, wonder

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

فرجود. [ ف َ ] ( اِ ) معجزه و اعجاز و اعجازخلاف عادتی است که از انبیا و کراماتی که از اولیا به ظهور میرسد. ( برهان ) .

فرهنگ فارسی

معجزه واعجاز و اعجاز خلاف عادتی است که از انبیا و کراماتی که از اولیا به ظهور می رسد .

پیشنهاد کاربران

پاسخ به کاربرِ گرامی تهمورث دیوبند:
بکارگیریِ واژگانِ بَرساخته چنانچه دارایِ تکواژهایی با ریشه هایِ آشکار باشند، به گونه ای که ناسازگاری در دستور زبان پارسی پدید نیاورند، هیچ گونه ایرادی ندارد.
برای نمونه ریشه یِ واژه یِ " فرتاش" را در همین تارنما گذاشته ام که در پادگویی با گزاره یِ بالا نیست، پس می توان آن را بکارگرفت. ( ریشه های تکواژهای آن آشکار است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

من واژه یِ " فرجود" را بررسی نکردم ولی چنانچه این واژه از دو تکواژِ " فر" و " جود" ساخته شده باشد، بکارگیریِ پیشوندِ " فَر" درست و بجا است. درباره ریشه " جود" اکنون چیزی نمی دانم، پس درباره درستی یا نادرستی واژه " فرجود" چیزی نمی توانم بگویم.

بسیاری از واژه های برساخته و جعلی از راه فرهنگ برهان قاطع در زبان پارسی آمد. که این واژه های برساخته را آذرکیوانیان پدید آورده اند. کاشکی نویسنده ی برهان قاطع در هنگام گزارش این گونه واژگان یادآور می شد که این واژه یا آن واژه برساخته است و در شاهنامه و زبان پارسی ریشه ای ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]


برای ماندگارتر شدن زبان شیرین پارسی از بکاربردن واژگان برساخته و بی ریشه بپرهیزیم.
بوس به همگی.

از برساخته های اذرکیوان است

بپرس