فرجامجوی. [ ف َ ] ( نف مرکب ) عاقبت اندیش. دوراندیش. مآل اندیش : فرجام کار خویش نگه کن چو عاقلان فرجامجوی روی ندارد به رود و جام.ناصرخسرو.و رجوع به فرجام شود.