دیکشنری
مترجم
بپرس
فربه کردن
معنی انگلیسی
:
batten
,
fatten
,
to make fat
,
to fatten
دنبال کنید
فرهنگ فارسی
( مصدر ) پروراندن و چاق کردن ( گوسفند و مانند آن ) .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) (مص م . ) پروراندن و چاق کردن (گوسفند و مانند آن ).
مترادف ها
fatten
(فعل)
کود دادن، فربه کردن، چاق کردن، پرواری کردن، حاصلخیز کردن
فارسی به عربی
سمن
پیشنهاد کاربران
تپل
چاق
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها