فرایض
/farAyez/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع فریضه ۱ - آنچه خدا واجب فرموده از نماز و روزه و زکات و غیره واجبات ۲ - دانشی که چگونگی تقسیم ارث بر مستحقان به وسیله آن دانسته شود و آن را بابی از فقه دانند. یا فرایض پنج گانه . ۱ - نمازهای پنجگانه ۲ - ارکان ایمان که پنج است : نماز روزه حج زکات و یکبار خواندن کلمه شهادت نزد بعض علمائ یا خمس که بسادات دهند . یا فرایض خمس . فرایض پنج گانه .
فرائض . جمع فریضه . واجبات
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
فَرائض
(جمع فریضة، به معنی واجب) در اصطلاح فقهی، به سهم تعیین شدۀ هریک از وراث در کتاب خدا گویند. این سهام مفروض شش مقدار است: ۲/۱، ۴/۱، ۸/۱، ۳/۲، ۳/۱، ۶/۱(← ارث). تعیین سهام هریک از ورّاث از تَرَکه، براساس کسرهای داده شده، نیاز به محاسبه دارد. علمی که موضوع آن محاسبۀ سهام هرکدام از وارثان است، «علم الفرائض» نامیده شده است. به مقدارهای معیّن در زکات و صدقات نیز فریضه گفته اند.
(جمع فریضة، به معنی واجب) در اصطلاح فقهی، به سهم تعیین شدۀ هریک از وراث در کتاب خدا گویند. این سهام مفروض شش مقدار است: ۲/۱، ۴/۱، ۸/۱، ۳/۲، ۳/۱، ۶/۱(← ارث). تعیین سهام هریک از ورّاث از تَرَکه، براساس کسرهای داده شده، نیاز به محاسبه دارد. علمی که موضوع آن محاسبۀ سهام هرکدام از وارثان است، «علم الفرائض» نامیده شده است. به مقدارهای معیّن در زکات و صدقات نیز فریضه گفته اند.
wikijoo: فرایض