فراچنگ کردن

مترادف ها

grasp (فعل)
فهمیدن، چنگ زدن، قاپیدن، بچنگ آوردن، فراچنگ کردن، گیر اوردن

فارسی به عربی

فحم

پیشنهاد کاربران

بپرس