فراور


معنی انگلیسی:
manufacturer, fecund, generative, productive, producer

لغت نامه دهخدا

فراور. [ ف َ وَ ] ( اِخ ) نام موضعی است در خراسان و در آنجا چشمه ای است که چون در آن چشمه غوطه خورند تب ربع را زایل کند. ( برهان ). ظ. مصحف «فراو» یا «فراوه » است. ( ازحاشیه برهان چ معین ). رجوع به فراو و فراوه شود.

فرهنگ فارسی

نام موضعی است در خراسان و در آن جا چشمه ایست که چون در آن چشمه غوطه خورند تب ربع را زایل کند .

فرهنگستان زبان و ادب

{processor} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] ماشینی که دو یا چند عمل شامل سرشاخه زنی، شاخه بُری، پوست کنی، بینه بَری، اندازه گیری یا خرد کردن را بر روی یک درخت افتاده انجام می دهد

پیشنهاد کاربران

بعضی ها کلمه پهلوی فر آور را به جای آن گذاشته اند. از نظر واژه شناسی سناریو کلمه ای ایتالیایی است.

بپرس