فراهنگ. [ ف َ هََ ] ( اِ ) فرهنگ. دهنه کاریز. ( یادداشت به خط مؤلف ) : روشن شود از طبعش سیل کرم و جودچون آب که روشن شود از کام فراهنگ.خواجه علی شجاعی ( از تاریخ بیهق ).در مآخذ دیگر لغت فارسی ضبط نشده است.
هارمونی ( موسیقی )در طبس نیز دهنه کاریز را فرَونگ گویندوهنگ نیز دهنه کاریز است به پارسیاراده نو ، نغمه زیبا ، راهی تازه+ عکس و لینک