فراهنجیدن

لغت نامه دهخدا

فراهنجیدن. [ ف َ هََ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن. بیرون کشیدن. اخراج. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
فراهنجد از بهر دین خدا
به تیغ از سر سرکشان اشتلم.
ناصرخسرو.

پیشنهاد کاربران

بپرس