فراهنجیدن. [ ف َ هََ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون کردن. بیرون کشیدن. اخراج. ( یادداشت به خط مؤلف ) : فراهنجد از بهر دین خدابه تیغ از سر سرکشان اشتلم.ناصرخسرو.