فرانما


معنی انگلیسی:
limpid, crystalline, diaphanous, liquid, lucid, pellucid, see-through, sheer

مترادف ها

schedule (اسم)
صورت، برنامه، فهرست، جدول، برنامه زمانی، جدول زمانی، فرانما

transparent (صفت)
روشن، پیدا، نا پیدا، شفاف، فرانما، نور گذران، پشت نما

پیشنهاد کاربران

بپرس