فرانسوا رولاند تروفو ( به فرانسوی: François Truffaut ) ( زاده ۶ فوریه ۱۹۳۲ در پاریس – مرگ ۲۱ اکتبر ۱۹۸۴ ) فیلمساز، نظریه پرداز و منتقد سینمایی برجسته فرانسوی بود. وی از پیشروان جریان موج نوی فرانسه محسوب می شد. اولین اثر سینمایی وی فیلم چهارصد ضربه، در زمرهٔ سه فیلم بلند آغازین موج نو قرار می گیرد.
شاخص ترین کتابی که درباره او در ایران ترجمه شده است، کتاب گفت وگو با تروفو با ترجمه آرمان صالحی است. در این کتاب شخصیت واقعی فرانسوا تروفو، اندیشه ها و اعتقادات او آمده است.
تروفو نویسنده یا همکار نویسنده فیلمنامه تمام فیلمهایی بود که خودش کارگردانی کرد. آثار او ترکیبی از کمدی، غم، تردید و عشق بود. یکی از مضامین اصلی فیلم های تروفو زندگی خودش بود. از این جهت پاره ای از فیلم هایش فیلم های زندگی نامه ای محسوب می شوند. چهارصد ضربه نیز یکی از آن فیلم هاست و تصویر پاره ای از وقایع دوران کودکی فیلمساز است.
تروفو پیش از آنکه فیلمساز شود نویسنده و منتقد نشریهٔ کایه دو سینما بود. یکی از مشهورترین نوشته های او نظریه مؤلف است که به همراه اندرو ساریس نوشت و عملاً به یک مانیفیست برای فیلمسازان موج نو تبدیل شد. طبق این رساله، باید فیلمسازان مؤلف را از فیلمسازان مقلد جدا کرد. تروفو بسیاری از فیلمسازان زمان خودش را مقلد، دنباله رو و بسیار محافظه کار خواند. سینمای آن ها را کهنه و پوسیده خواند و نوید پیدایش یک سینمای نو را داد که در آثار موج نو تبلور یافت.
تروفو در فیلم های خود داستانی جذاب و زیبا را روایت می کند که اعتماد و باور تماشاگر را جلب می کند و فیلم هایش پیچیدگی و ابهام خاصی ندارند. او در فیلمنامه های خود بی گمان از انوره دو بالزاک بسیار گرفته است. پیوندهای عاطفی، از رابطه های زودگذر سبکسرانه تا عشق های سودایی و جنون آمیز، خمیرمایه اصلی سینمای تروفو است. [ ۱]
سینمای او از موضوعات اجتماعی و سیاسی دور است و تنها در جریان ناآرامی های مه ۱۹۶۸ فرانسه از خود چهره ای سیاسی نشان داد. از این نظر، نگاه او رو در تقابل با بزرگ ترین رقیب اش ژان - لوک گدار قرار می گیرد که فیلم هایش سرشار از نگره ها و پیام های سیاسی است. این دو فیلمساز جوان پس از دوره ای از دوستی و همکاری در کادر تحریری نشریه کایه دو سینما و اولین مرحله شکل گیری موج نو، در کنار هم بودند. اما در اوایل دهه ۱۹۷۰ دشمنی تلخی میان آنها پیش آمد که تا پایان عمر تروفو ادامه یافت. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشاخص ترین کتابی که درباره او در ایران ترجمه شده است، کتاب گفت وگو با تروفو با ترجمه آرمان صالحی است. در این کتاب شخصیت واقعی فرانسوا تروفو، اندیشه ها و اعتقادات او آمده است.
تروفو نویسنده یا همکار نویسنده فیلمنامه تمام فیلمهایی بود که خودش کارگردانی کرد. آثار او ترکیبی از کمدی، غم، تردید و عشق بود. یکی از مضامین اصلی فیلم های تروفو زندگی خودش بود. از این جهت پاره ای از فیلم هایش فیلم های زندگی نامه ای محسوب می شوند. چهارصد ضربه نیز یکی از آن فیلم هاست و تصویر پاره ای از وقایع دوران کودکی فیلمساز است.
تروفو پیش از آنکه فیلمساز شود نویسنده و منتقد نشریهٔ کایه دو سینما بود. یکی از مشهورترین نوشته های او نظریه مؤلف است که به همراه اندرو ساریس نوشت و عملاً به یک مانیفیست برای فیلمسازان موج نو تبدیل شد. طبق این رساله، باید فیلمسازان مؤلف را از فیلمسازان مقلد جدا کرد. تروفو بسیاری از فیلمسازان زمان خودش را مقلد، دنباله رو و بسیار محافظه کار خواند. سینمای آن ها را کهنه و پوسیده خواند و نوید پیدایش یک سینمای نو را داد که در آثار موج نو تبلور یافت.
تروفو در فیلم های خود داستانی جذاب و زیبا را روایت می کند که اعتماد و باور تماشاگر را جلب می کند و فیلم هایش پیچیدگی و ابهام خاصی ندارند. او در فیلمنامه های خود بی گمان از انوره دو بالزاک بسیار گرفته است. پیوندهای عاطفی، از رابطه های زودگذر سبکسرانه تا عشق های سودایی و جنون آمیز، خمیرمایه اصلی سینمای تروفو است. [ ۱]
سینمای او از موضوعات اجتماعی و سیاسی دور است و تنها در جریان ناآرامی های مه ۱۹۶۸ فرانسه از خود چهره ای سیاسی نشان داد. از این نظر، نگاه او رو در تقابل با بزرگ ترین رقیب اش ژان - لوک گدار قرار می گیرد که فیلم هایش سرشار از نگره ها و پیام های سیاسی است. این دو فیلمساز جوان پس از دوره ای از دوستی و همکاری در کادر تحریری نشریه کایه دو سینما و اولین مرحله شکل گیری موج نو، در کنار هم بودند. اما در اوایل دهه ۱۹۷۰ دشمنی تلخی میان آنها پیش آمد که تا پایان عمر تروفو ادامه یافت. [ ۱]
wiki: فرانسوا تروفو