فراموشکاری. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) نسیان. از یاد بردن. سؤحافظه. ( یادداشت به خط مؤلف ) : ز پیری دگرگون شود رای نغزفراموشکاری درآید به مغز.نظامی.و رجوع به فراموشکار و فرامشتکاری شود.
forgetfulness (اسم)فراموشی، فراموشکاریnegligence (اسم)مسامحه، پشت گوش فراخی، سرسری، قصور، غفلت، اهمال، فراموشکاری، فرو گذاشت