فراغنه

لغت نامه دهخدا

فراغنه. [ ف َ غ ِ ن َ ] ( اِخ ) ج ِ فرغانی. فرغانیان : المستعصم خلیفه عباسی گروهی از مردم سمرقندو اسروشنه و فرغانه را برای خدمت در سپاه خود گرد آورد و آنها را فراغنه ( فرغانیان ) نامید. ( از تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ). رجوع به القفطی ص 200 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس