فراغ دل ؛ فراغ خاطر. آسودگی خاطر : دوستان ما. . . دانند که روزگار با من و فراغ دل کرانه خواهد کرد. ( تاریخ بیهقی ) . گفت [ مسعود ]. . . آنچه. . . به فراغ دل بازگردد بباید نبشت. ( تاریخ بیهقی ) .
فراغ دلت هست و نیروی تن
چو میدان فراخ است گوئی بزن.
سعدی.
رجوع به فراغ شود.
فراغ دلت هست و نیروی تن
چو میدان فراخ است گوئی بزن.
سعدی.
رجوع به فراغ شود.
فراغ دل : آسودگی دل .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 336 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 336 ) .