فراض
لغت نامه دهخدا
فراض. [ ف ِ ] ( اِخ ) جایی بین بصره و یمامه در نزدیکی فُلَیْج ، از دیار بکربن وائل. ( معجم البلدان ).
فراض. [ ف ِ ] ( اِخ ) تخوم شام و عراق و جزیره را گویند که در سمت مشرق فرات واقع شده است. خالدبن ولید به این مکان آمد و سپاهیان روم و عرب در اینجا به هم رسیدند، واقعه ای بسیار بزرگ رخ داد و گویند صدهزار تن در آن به قتل رسیدند و سرانجام خالد به حیره بازگشت. ( معجم البلدان ). شهری در حدود شام بر ساحل فرات. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید