فراشدن.[ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) درشدن. درآمدن : فراشو چو بینی در صلح بازکه ناگه در توبه گردد فراز.سعدی.رجوع به فرا، فرارفتن ، فرازرفتن وفرازشدن شود.
۱ - داخل شدن در آمدن ۲ - خشمگین شدن عصبانی شدن عصبانی گشتن ۳ - شدن رفتن: تدبر باندیشه از پی کار ی فرا شدن .