فراشان

لغت نامه دهخدا

فراشان. [ ف َ ] ( ع اِ ) دو رگ سبزرنگ زیر زبان. || دو آهن پاره که بدان فسار ستور را به کام لگام بندند. ( منتهی الارب ). رجوع به فراش شود.

فرهنگ فارسی

دو رگ سبز رنگ زیر زبان . یا دو آهن پاره که بدان فارستور را بکام لگام بندند .

پیشنهاد کاربران

بپرس