فراشا
لغت نامه دهخدا
فراشا. [ ف َ ] ( اِخ ) قریه معروفی است در سواد عراق از اعمال نهر ملک که منزل حاج است بعد از صرصر. ( از معجم البلدان ). رجوع به فراشة شود.
فرهنگ فارسی
قریه معروفی است در سواد عراق از اعمال نهر ملک که منزل حاج است بعد از صرصر .
فرهنگ عمید
۲. خمیازه.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی فِرَاشاً: بستر( این کلمه به عنوان کنایة از زن نیز استعمال می شود)
ریشه کلمه:
فرش (۶ بار)
«فِراش» به معنای «بسترِ استراحت»، نه تنها مفهوم آرامش،آسودگی خاطر و استراحت را در بر دارد که گرم و نرم بودن و در حدّ اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.
گستردن. «فَرَشَ الشَّیْءَ: بَسَطَهُ». . زمین را گستردیم بهتر آماده کنندگانیم. فرش و فراش (بر وزن حساب) مصدراند و به معنی مفعول (مفروش) نیز آیند. مثل . خدائی که زمین را به نفع شما گسترده گردانید. فراش به فتح اول جمع فراشه به معنی پروانه است . روزی که مردم مانند پروانههای پراکنده شوند. . به عقیده راغب فرش به معنی حیوان مرکوب است گوید: «الفرش ما یفرش من الانعام ای یرکب» به نظر نگارنده مراد از حموله حیوان باربر و از فرش مرکوب است یعنی: از چهارپایان باربر و مرکب برای شما مسخر کرد بخورید از آنچه خدا روزی داده. اینکه حَمُولَه را چهارپایان بزرگ و فَرْش را چهارپایان کوچک (کره) گفتهاند بسیار سخیف است این آیه نظیر آیات ذیل است که بار بردن و مرکب بودن چهارپایان را عنوان کرده است . . فُرُش بر وزن عُنُق جمع فراش است. راغب گفته به هر یک از زوجین به طور کنایه فراش گفته میشود که رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» فرموده: «اَلْوَلَدُ لِلْفِراشِ». حدیث فوق چنین است: «الْوَلَدُ لِلْفِراشِ وَ لِلْعاهِرِ الْحَجَرُ» به نظر راغب فراش در حدیث به معنی شوهر است. یعنی فرزند مال شوهر است و زانی ممنوع میباشد. فیومی نیز در مصباح آن را شوهر معنی کرده و گوید: زوجین نسبت به یکدیگر فراش نامیده میشوند. «مَرْفُوعَة» چنانکه گفتهاند به معنی بلند مقام است در عقل و جمال و کمال یعنی: برای آنهاست زنانی والامقام که ما آنها را به طرز مخصوصی به وجود آوردهایم و آنها را دوشیزگان قرار دادیم.
ریشه کلمه:
فرش (۶ بار)
«فِراش» به معنای «بسترِ استراحت»، نه تنها مفهوم آرامش،آسودگی خاطر و استراحت را در بر دارد که گرم و نرم بودن و در حدّ اعتدال قرار داشتن نیز در مفهوم آن افتاده است.
گستردن. «فَرَشَ الشَّیْءَ: بَسَطَهُ». . زمین را گستردیم بهتر آماده کنندگانیم. فرش و فراش (بر وزن حساب) مصدراند و به معنی مفعول (مفروش) نیز آیند. مثل . خدائی که زمین را به نفع شما گسترده گردانید. فراش به فتح اول جمع فراشه به معنی پروانه است . روزی که مردم مانند پروانههای پراکنده شوند. . به عقیده راغب فرش به معنی حیوان مرکوب است گوید: «الفرش ما یفرش من الانعام ای یرکب» به نظر نگارنده مراد از حموله حیوان باربر و از فرش مرکوب است یعنی: از چهارپایان باربر و مرکب برای شما مسخر کرد بخورید از آنچه خدا روزی داده. اینکه حَمُولَه را چهارپایان بزرگ و فَرْش را چهارپایان کوچک (کره) گفتهاند بسیار سخیف است این آیه نظیر آیات ذیل است که بار بردن و مرکب بودن چهارپایان را عنوان کرده است . . فُرُش بر وزن عُنُق جمع فراش است. راغب گفته به هر یک از زوجین به طور کنایه فراش گفته میشود که رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» فرموده: «اَلْوَلَدُ لِلْفِراشِ». حدیث فوق چنین است: «الْوَلَدُ لِلْفِراشِ وَ لِلْعاهِرِ الْحَجَرُ» به نظر راغب فراش در حدیث به معنی شوهر است. یعنی فرزند مال شوهر است و زانی ممنوع میباشد. فیومی نیز در مصباح آن را شوهر معنی کرده و گوید: زوجین نسبت به یکدیگر فراش نامیده میشوند. «مَرْفُوعَة» چنانکه گفتهاند به معنی بلند مقام است در عقل و جمال و کمال یعنی: برای آنهاست زنانی والامقام که ما آنها را به طرز مخصوصی به وجود آوردهایم و آنها را دوشیزگان قرار دادیم.
wikialkb: فِرَاشا
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید