فرازه

/farAze/

لغت نامه دهخدا

فرازه. [ ف َ زَ / زِ ] ( اِ ) جای بلند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فراز. رجوع به فراز شود.

فرهنگ فارسی

جای بلند . فراز

فرهنگستان زبان و ادب

{ascendent, ascendant} [علوم جَوّ] آهنگ افزایش هر کمیت در فضا

پیشنهاد کاربران

فرازه برابر پارسی واژه عربی �جملة� ، و به معنی گروهی از کلمات بکار برده شده کنار همدیگر است که کوشش در رساندن مفهومی به شنونده دارند. این گفته را میتوان با بررسی برابر واژه �جمله� در سایر زبان های هندواروپایی راستی آزمایی کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

فرانسوی = phrase ( فْغَز | حرف ر در فرانسوی همانند غ بیان میشود )
ایتالیایی= frase ( فْرازه/فِرازه )
اسپانیایی= frase ( فِرَسه )
انگلیسی= phrase ( فْرِیز )
آلمانی = phrase ( فْغازه )

به معنای بخش نقل قول شده از یک متن دیگر به کار برده شود، در مقابل کلمۀ انلگیسی ( excerpt ) .

بپرس